عارفانه هاي الي

ميروم ............

شهر من اینجا نیست !
اینجا…
آدم که نه!
آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
و جالب تر !
اینجا هر کسی
هفتاد رنگ بازی میکند
تا میزبان سیاهی دیگری باشد!
.
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
همه قار قار چهلمین کلاغ را
دوست می دارند!
و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!
.
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
سبدهاشان پر است از
تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!
.
من به دنبال دیارم هستم,
شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است

 

 





نظرات شما عزیزان:

revive
ساعت8:58---13 تير 1392
سلام

مرسی از حضورت و اینکه لینکم کردی...

منم با افتخار لینکت کردم...پاسخ:mamnonam fadat


revive
ساعت10:18---10 تير 1392
سلام خوبین؟
مطالب وبت عالیه
بیشتر مطالبتو خوندم و لذت بردم....
خوشحال میشم به منم سر بزنی...
دوست داشتی تبادل لینک کنیم خبرم کن....

روز بر شما خوش......


revive
ساعت10:17---10 تير 1392

آه ! در شهر شما یاری نبود ----- قصه هایم را خریداری نبود !
وای ! رسم شهرتان بیداد بود ----- شهرتان از خون ما آباد بود !
از در و دیوارتان خون می چکد ----- خون من فرهاد مجنون می چکد !!
آسمان خالی شد از فریادتان ----- بیستون در حسرت فرهاد تان !
کوه کندن , گر نباشد پیشه ام ----- بویی از فرهاد دارد تیشه ام !
عشق از من دور و پایم لنگ بود ----- قیمتش بسیارو دستم تنگ بود !
گر نرفتم, هر د و پایم خسته بود ----- تیشه گر افتاد دستم بسته بود !
هیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! ----- فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه !
هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه! ----- هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه!
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ----- هر که با ما بود از ما می گریخت !!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 10 تير 1392برچسب:,ساعت9:46توسط eli | |